7 عادتی که افراد موفق ندارند!

 
کارهای زیاد اما وقت کمی برای انجام دارید. شاید شما هم در اطراف خود افرادی را دارید که همه کارهای خود را به خوبی و بدون استرس انجام می دهند و وقت هم کم نمی آورند. همه چیز را مدیریت کنند و در آخر هفته نیز به کارهای شخصی خود برسند.
 

 

برترین ها: کارهای زیاد اما وقت کمی برای انجام دارید. شاید شما هم در اطراف خود افرادی را دارید که همه کارهای خود را به خوبی و بدون استرس انجام می دهند و وقت هم کم نمی آورند. آنها می توانند به خوبی خانواده، شغل، کارها و سرگرمی های خود را مدیریت کنند و در آخر هفته نیز به کارهای شخصی خود برسند.

چگونه این کارها را انجام می دهند؟ معجون سحرآمیزی دارند که رو نمی کنند؟  خیر. این انرژی کاملا زمینی و معمولی است.

همه کارهایی که انجام می دهید یا نمی دهید را ما عادت فرض می کنیم و این عادت ها باعث می شوند در زندگی عقب بمانید.

این عادت های بد از کجا منشا می گیرند؟ مسلما شما انسان بد یا تنبلی نیستید و بدون شک دوست ندارید در انتهای روز احساس خستگی بیش از حد داشته باشید.

همه انسان ها دوست دارند کارهای خود را در طول روز به پایان برسانند. تنها مشکل اینجاست که افراد بر اساس عادت همیشگی خود یک کار را انجام می دهند و نمی دانند تا چه حد این کار باعث عقب ماندن آنها می شود. عادت اصولا به نوعی الگوی رفتاری گفته می شود که همیشه  بدون توجه به مفید یا موثر بودن در حال تکرار شدن است.

خوبی عادت این است که می توان آن را ترک کرد. عادت های بد و غیرمفید را ترک و عادت های خوب را جایگزین کنید. در اینجا عادت هایی را ذکر کرده ایم که اصولا انسان های مفید و موفق در زندگی خود انجام نمی دهند.

7 عادتی که افراد موفق ندارند
 


1.    انجام چندکار همزمان


شاید به نظر هوشمندانه باشد که چند کار را به طور همزمان انجام دهید اما مساله اینجاست که همه آن کارها نتیجه ضعیفی خواهند داشت. مغز هم محدودیت هایی برای انجام کارها دارد. درست است که از عهده انجام چندکار همزمان بر می آید اما باعث ایجاد استرس می شود و نتیجه کار نیز مفید و مناسب نیست.

راهکار: برای مفید بودن و درست انجام دادن کارها، فقط یک کار را در زمانی واحد انجام دهید. این باعث می شود تا مغز آرام باشد و با تمرکز و دقت بیشتری کار خود را انجام خواهید داد. روند پیشرفت آن نیز لذت بخش است. پس از اتمام یک کار، سراغ کار بعدی بروید.



2.    صرف زمان زیاد برای کارهای غیرضروری


آیا صبح زود از خواب بیدار می شوید؟ پس احتمالا انرژی و زمان زیادی را در فیس بوک، مرتب کردن کمدها یا چت و تماس با دوستان خود هدر می دهید.

راهکار: هر شب فهرستی از کارهایی که فردا باید انجام دهید را بنویسید. البته بیشتر از دو یا سه کار مهم را در این لیست نگنجانید. هنگام برنامه ریزی های خود، ساعاتی که بیش از همه انرژی دارید (صبح، نیمه شب، ظهر یا ...) را برای انجام کارها اختصاص دهید. پس از برنامه ریزی برای انجام کارهای مفید اگر زمانی باقی ماند می توانید به کارهای غیرضروری رسیدگی کنید.



3.    میز کار شلوغ داشتن

افرادی که میزهای شلوغ و نامرتب دارند اصولا می گویند دقیقا می دانند هر چیزی کجاست! اما این مساله صحت ندارد. به هم ریختگی های فیزیکی برابر است با به هم ریختگی های ذهنی. اگر فردی ذهن شلخته و نامرتی داشته باشد نمی تواند کارها را درست و دقیق پیش ببرد.

7 عادتی که افراد موفق ندارند
 

راهکار: دو ساعت زمان بگذارید و میز کار خود را مرتب کنید. کاغذها و وسایل بی مصرف را دور بریزید. برای خود سه دسته درست کنید. آنهایی که باید یکراست به سطل زباله بروند. آنهایی که باید در پوشه یا جعبه ای نگهداری شوند و آنهایی که باید در فهرست کارهای مهم قرار بگیرند.



4.    شروع، توقف و شروع دوباره


عدم تداوم، دشمن ابتکار و موفقیت است. در دست داشتن پروژه ای که بیش از حد نرمال زمان برده، مایوس کننده است.

راهکار: لازم نیست باهوش ترین یا با استعدادترین فرد در محل کار خود باشید، فقط باید در انجام کارهای خود ثبات و تداوم داشته باشید. کارهای خود را روزانه و بر اساس برنامه ریزی انجام دهید. حتی اگر نتیجه کار موفقیت آمیز نبود هم نهراسید و ناامید نشوید.  همچون ادیسون فکر کنید؛ او گفته است: «من هیچ گاه شکست نخوردم فقط 10 هزار راهی پیدا کردم که کار نمی کنند.»



5.    اعتراف به ترس

ترس کاملا طبیعی است. ترس، یعنی شما با خود چالش دارید. اما صرف اینکه از چیزی می ترسید دلیل نمی شود از آن اجتناب کنید. شاید آن کار برای شما بهترین باشد.

راهکار: از چیزهایی که خیلی می ترسید فیلم نامه بنویسید و در عالم خیال بازی کنید. آیا آن کار شما را می کشد؟ نه؟ خوب است. به طور واقع گرایانه ببینید نتیجه انجام آن کار چیست. سناریوی ذهنی خود را مجسم و تصور کنید در حال انجام آن کار هستید. مطمئن باشید اتفاق های بدی که فکر می کنید هرگز رخ نمی دهند. بنابراین، ترس های خود را فراموش کنید.



6.    تعیین اهداف نامعلوم

شما دوست دارید «درآمد بیشتر» یا «سلامت بیشتر» داشته باشید. اما این اهداف چه مفهومی دارند؟ این اهداف بسیار مبهم و نامعلوم هستند و نمی توان مسیری برای رسیدن به آنها تعیین کرد. همین باعث می شود هرگز به آنها دست پیدا نکنید.

راهکار: اهداف مشخص تعیین کنید و رنگ واقعیت به آنها ببخشید: خاص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، واقع گرا و زمان دار. به جای گفتن «هدف من درآمد بیشتر است» سعی کنید مثلا در هر ماه یک مشتری بیشتر به مشتری های خود اضافه کنید. یا برای سلامتی بیشتر، 30 دقیقه در روز و 5 روز در هفته را به ورزش یا پیاده روی اختصاص دهید.

7 عادتی که افراد موفق ندارند
 


7.    مقصر دانستن دیگران برای نرسیدن به اهداف خود


مقصر دانستن دیگران بدترین طرز فکری است که کسی می تواند در راستای تحقق اهداف خود داشته باشد. شاید درآمد کم یا مدیری با درک پایین داشته باشید، اما این زندگی شماست. همیشه ناله و شکایت کردن باعث می شود در برزخ «منِ بیچاره» باقی بمانید. این دودلی ها شما را از اهدافتان بسیار دور می کند.

راهکار:
از این حالت بیرون بیایید و مسوولیت پذیر باشید. شما مسوول همه شرایط زندگی خود هستید. این شما هستید که مالک گذشته، حال و آینده خود هستید. بنابراین، از شکایت و مقصر دانستن دیگران برای عدم کارایی و ناموفق بودن خود دست بردارید.

 




تاريخ : پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب: موفقیت , استرس , افراد موفق , عادت ها , عادت های بد,
ارسال توسط reza

چگونه الکی، نگران نشویم؟

 
تفکرات و نگرانی ها نباید جایی در ذهن ما داشته باشند. همچنن نباید به آنها اجازه جولان بدهیم. باید از مسایلی که باعث تنزل اخلاقی شما می شوند دوری کنیم. باید نگرانی های پیش پا افتاده و بی اهمیت را دور بریزید و برای این منظور، 5 راهکار ساده برایتان نام برده ایم.
 

 

برترین ها: شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد، تا چند وقت پیش همه چیز خوب و بر وفق مراد پیش می رفت. پیشرفت های خوبی در زندگی خود داشتید و با افراد جدیدی ملاقات می کردید. در آن دوران کارهای خود را به بهترین شکل ممکن انجام می دادید. اما ناگهان فردی  در زندگیتان مطلبی در مورد شما گفت که همه چیز را خراب کرد. نگرانی های بزرگ و کوچک به ذهن شما هجوم آوردند و همچنان درگیر این نگرانی ها هستید.

با بازگشت به عقب شاید حتی به خاطر نیاوردید آن حرف چه بوده است. شاید آن حرف در پاسخ به حرف هایی بوده است که خود ما گفته ایم. اما نکته آزاردهنده این است که چرا این حرف اینقدر ماندگار شده و باعث ناراحتی و نگرانی های ما شده است.

چرا این فرد از من خوشش نمی آید؟ با اینکه اتفاق های خوبی هم برای ما رخ می دهند اما ما به این افکار ناراحت کننده اجازه می دهیم تا در ذهن ما پرسه بزنند و همه ذهن ما را درگیر خود کنند. با اینکه انعطاف پذیر هستیم و می توانیم از موضوع های کوچک لذت ببریم، اما گاهی موضوع های بی ارزش همه مغز ما را درگیر خود می کنند.

به طور مثال، برخی از افراد  به جوک های من نمی خندند. من باید نظر آنها را جلب کنم و به آنها نشان بدهم چقدر بانمک هستم. یا مثلا کسی به من نگاه کرد و یواشکی با دوست خود چیزی گفتند و خندیدند. من فکر می کنم چیزی در مورد گفتند و مرا مسخره کردند. من باید در مقابل این کار زشت آنها چیزی به آنها بگویم.

اما این تفکرات و نگرانی ها نباید جایی در ذهن ما داشته باشند. همچنن نباید به آنها اجازه جولان بدهیم. باید از مسایلی که باعث تنزل اخلاقی شما می شوند دوری کنیم. باید نگرانی های پیش پا افتاده و بی اهمیت را دور بریزید و برای این منظور، 5 راهکار ساده برایتان نام برده ایم.

چگونه از نگرانی های بی ارزش دست برداریم؟
 

1.    دنبال جلب رضایت دیگران نباشید

غیرممکن است که همه از شما راضی باشند. به این مساله شک نداشته باشید. تلاش برای جلب نظر همه مردم دنیا و برآورده کردن انتظار همه اطرافیان، هیچ نتیجه ای جز ناامیدی و سرخورد‌گی در پی ندارد.

در اینجا راهکار مناسب تری برای ریشه کن کردن ناراحتی ها و نگرانی ها در زندگی وجود دارد. سعی کنید روی تفکرات خود در مورد خودتان تمرکز کنید. چه اهمیتی دارد دیگران در مورد ما چه فکر می کنند؟ اگر از آنچه هستید راضی و خوشحالید و می دانید اشکالات کارتان کجاست و باید آن را برطرف کنید، پس دیگران را رها کنید. زندگی بسیار بزرگ تر و ارزشمندتر از آن است که دنبال جلب توجه دیگران باشید.



2.    فکر کنید، آیا این مساله بعدها نیز آزاردهنده خواهد بود؟


نخستین چیزی که باید از خود بپرسید این است که آیا این افکار منفی در آینده نیز روی کارهای من تاثیر منفی خواهد داشت؟ آیا این تفکرات کیفیت زندگی مرا تغییر می دهند؟ واقعیت این است که این نوع نگرانی های معمولا به طور وقت آزاردهنده هستند.

بنابراین، خود را در دو یا سه روز آینده تصور کنید و ببینید آیا هنوز هم از این مساله ناراحت خواهید بود! اصولا در اینگونه تفکرات متوجه می شوید که چنین مساله ساده ای به آن اندازه که تصور می کنید وحشتناک نیست و حتی شاید آن را به خاطر هم نیاورید. بنابراین سعی کنید مسایل به ظاهر بزرگ و واقعا کوچک لحظه های ناب زندگی شما را از بین نبرند.

گاهی برای جلب توجه دیگران تلاش می کنیم و اگر موفق نشویم نگران و غمزده به جنگ با آن می رویم. اما چند روز بعد فراموش می کنیم چرا این کار در آن زمان برایمان اینقدر اهمیت داشته است؟ جعبه ابزار مغز در این مواقع به شما کمک می کند تا اتفاق های زندگی خود را اولویت بندی کنید.

چگونه از نگرانی های بی ارزش دست برداریم؟
 


3.    به این فکر کنید که چقدر فوق العاده هستید


هنگامی که بر اساس نیاز درونی برای مورد تایید دیگران بودن، احساس می کنیم نالایق هستیم، در واقع دستاوردهای خود را منعکس می کنیم. باید به این فکر کنید که در سال های گذشته چه پیشرفت هایی داشته اید. با چه افراد موفقی ملاقات داشته اید، مهارت های خود را پرورش داده اید و به دستاوردهای چند سال گذشته خود به طور عمیق فکر کنید.

به طور مثال، به اینکه از یک آدم غیراجتماعی و درونگرا به انسانی برون گرا تبدیل شده اید، فکر کنید. به این فکر کنید اعتماد به نفس دارید. می توانید به خودتان کمک کنید تا در زندگی موفق تر باشید.  و ... .



4.    بنویسید

هر جا که می توانید احساسات خود را بنویسید، روی کاغذ، بلاگ شخصی یا در سایت های اجتماعی. تفاوتی ندارد فقط بنویسید. نگرانی های خود را مکتوب کنید، به آنها نگاه کنید، اهمیت آن را ارزیابی کنید و سپس، آن را خط بزنید، پاک کنید، مچاله کنید و دور بیندازید.

سپس می توانید به دور ریخته شدن ناراحتی های خود نگاه کنید، لبخند بزنید و با خود فکر کنید چقدر احمق بوده اید. چه اهمیتی دارد که مثلا فلان خانم به شما بد نگاه کرد؟ چه اهمیتی دارد که سس روی لباستان ریخته و دیگران به حالت مسخره آن را نگاه می کنند؟ همه این ناراحتی های پیش پا افتاده را بنویسید و نابود کنید.

چگونه از نگرانی های بی ارزش دست برداریم؟
 


5.    به این فکر کنید که زندگی کوتاه است


در آخر باید به این فکر کنید که زندگی بسیار کوتاه است. با فکر کردن به زودگذر بودن این دنیا آیا باز هم دوست دارید این فرصت کوتاه را در غم و نگرانی مسایلی باشید که هفته بعد فراموش می کنید؟ لطفا کمی عاقل باشید، بیرون بروید و از زیبایی های زندگی لذت ببرید. به جای زانوی غم بغل گرفتن از عمر کوتاه خود نهایت استفاده را ببرید و همیشه شاد باشید.

 




ارسال توسط reza

فواید ارزیابی کارکنان توسط خودشان!

 
تشویق کارمندان برای رصد کردن کاری که انجام می‌دهند، می‌تواند آنها را سالم‌تر و كارآتر کند.تصور کنید چقدر کارگران می‌توانستند بهتر کار کنند اگر که آنها دقیقا می‌دانستند که روز خود را دارند چگونه می‌گذرانند.
 

دنیای اقتصاد: تشویق کارمندان برای رصد کردن کاری که انجام می‌دهند، می‌تواند آنها را سالم‌تر و كارآتر کند.

تصور کنید چقدر کارگران می‌توانستند بهتر کار کنند اگر که آنها دقیقا می‌دانستند که روز خود را دارند چگونه می‌گذرانند.

فرض کنید آنها زمانی را درنگ کنند و ببینند که چقدر از وقت خود را به عوض گشت زدن در اینترنت، حقیقتا صرف کار کردن می‌کنند. فرض کنید آنها بتوانند بگویند که تمرینات ورزشی بعدازظهر چقدر بازده آنها را افزایش می‌دهد. یا اینکه یک برخورد پر استرس چقدر ضربان قلب آنها را افزایش می‌دهد.

با کمک موج جدیدی از تکنولوژی به نام تحلیل خودکار، آنها می‌توانند این کار را انجام بدهند. این وسیله، که ترکیبی است از کامپیوتر و نرم‌افزارهای هوشمند، باعث می‌شود که استفاده‌کنندگان آنها داده‌هایی درباره آنچه که در مدت کار انجام می‌دهند در اختیار داشته باشند و با تحلیل این اطلاعات کمک می‌کند تا آنها کار خود را بهتر انجام دهند.

این تجهیزات مانند Rescue Time،وiDone this و... وجوه جالب توجهی از جزئیات نامشهود و ناخودآگاه کارکنان به آنها ارائه می‌دهد که می‌تواند تاثیرات بزرگی در زندگی روزانه کاریشان داشته باشد و با تشویق کارگران به رصد کردن فعالیت‌های روزانه خودشان موجب می‌شود تا شرکت‌ها در نهایت بتوانند به پیشرفت‌های بزرگ در عملکرد خود دست یابند و از طرف دیگر سطح رضایت شغلی و حتی رفاه نیز ارتقا یابد.

کارکنان بايد خود را ارزیابی کنند
 

مساله کلیدی در اینجا «تشویق» است. این امر با پافشاری و اصرار تفاوت دارد. کارفرمایان باید دقت کنند که در محدوده اختیارات کارگران قرار نگیرند و اجازه بدهند خودشان، روش ارتقای بهره‌وری خود را امتحان کنند و راه‌حل‌های خود را برای آن پیدا کنند. در این مسیر باید روی حریم خصوصی آنها بسیار تاکید شود.

در این برنامه تجزیه و تحلیل خودکار دخالت ریاست مآبانه بیش از حد ممکن است شکل اجرای این پروژه را شبیه یک سیستم دوربین مخفی و کنترل افراد کند و نهایتا منجر شود که کارگران از تن دادن به این مساله سر باز بزنند. یک فرق اساسی بین این دو وجود دارد که خود کارگر بخواهد که خود را بسنجد یا اینکه ريیس او بر این کار اصرار داشته باشد.

در اینجا به سه مورد از زمینه‌هایی که سیستم تجزیه و تحلیل خودکار به کار گرفته شده است نگاهی می‌اندازیم.

رصد کردن زمان


بسیاری از شرکت‌ها نظارت روی کارمندان خود را در تمام طول روز روی صفحه کامپیوتر انجام می‌دهند که شامل رصد کردن ترافیک شبکه‌های آنها یا فیلمبرداری یا گرفتن تصاویر تصادفی از آنها در طول روز است. اما تمام این تمهیدات برای آن است که مطمئن شوند تا کارمندان آنها از زیر کار در نمی‌روند، در حالی که این هیچ کمکی به آنها نمی‌کند که بفهمند کارمندانشان چطور می‌توانند کارشان را بهتر انجام بدهند. به علاوه بسیاری از کارکنان این روش‌ها را نمی‌پسندند و شبیه این می‌دانند که کسی مدام از کنار گوش آنها دارد به کارشان نگاه می‌کند.

از سوی دیگر کارکنان احساس بهتری خواهند داشت وقتی که بدانند خود آنها عضوي از سیستم ارزیابی عملکرد هستند.

افراد می‌توانند با ورود در این نرم افزار که به نام ارزیابی حجم کار شناخته می‌شود چگونگی روند استفاده از کامپیوتر خود را ضبط کنند. این نرم‌افزار می‌تواند پارامترهایی را درباره کاربری کامپیوتر بسنجد از قبیل اینکه کاربر چه مدت وقت خود را روی پنجره‌های باز شده واقعا کار می‌کند، چه مدت را بیکار می‌گذراند و به چه میزان از یک پنجره به پنجره دیگر جابجا می‌شود.

این نرم‌افزار تمام این سنجش‌ها را به صورت كردارها و چارت‌های مشهود ارائه می‌دهد و به این وسیله شما چگونگی صرف زماني را که پای کامپیوتر گذرانده‌اید مشاهده می‌کنید. با این نرم‌افزار می‌توان هشدارها و اخطارهای اتوماتیکی را تنظیم کرد که در صورت اتلاف وقت یا پرت شدن حواس کاربر در گشت زنی بین سایت‌های مختلف، او را متوجه کند.

برنامه‌هایی از این دست، باعث می‌شوند تا شما نگاه عمیق‌تری به رفتار خود داشته باشید. به عنوان مثال یکی از کارکنانی که ما این مطالعات را روی وی انجام می‌دادیم متوجه شد که او وقتی کارهایش را روی کامپیوتر تغییر و تنوع می‌دهد، می‌تواند کار بیشتری انجام دهد؛ بنابراین نرم‌افزار به او یادآوری می‌کرد که هر بیست دقیقه یک‌بار کاری را که به آن مشغول است تغییر دهد و به پرونده دیگری رسیدگی کند. او همچنین یک الگوریتم را برنامه‌ریزی کرده بود که به او پیشنهاد می‌کرد در حال حاضر بهترین کاری که باید انجام دهد چیست و کدام فعالیت در اولویت قرار دارد.

یکی دیگر از کارکنان که یک برنامه نویس بود، گمان می‌کرد که چت کردن او با دیگران زمان زیادی از کار او را هدر می‌دهد. پس این موضوع توسط این نرم‌افزارهای ارزیابی مورد امتحان قرار گرفت.

او مشاهده کرد که در طول روز چه میزان از وقت خود را صرف چت کردن می‌کند و همچنین چه مقدار را در همین زمان به کدنویسی می‌پردازد. در کمال تعجب واقعیت این بود که چت کردن او باعث می‌شد که بیشتر و بهتر کار خود را انجام دهد. در واقع صحبت کردن آنلاین با دانشجوها و مشتری‌ها به بهبود بهره‌وری کار او کمک می‌کرد.

کارکنان بايد خود را ارزیابی کنند
 

مدیران باید کارکنان را به استفاده از این نرم‌افزارها تشویق کنند. آنها باید کارکنانی را پیدا کنند که از بهره‌گیری از این نرم‌افزار نتایج خوبی گرفته‌اند و آنها را به عنوان نمونه و مشوق به دیگر کارکنان نیز معرفی کنند.

مجددا باید توجه کرد که لازم است شرکت‌ها شیوه‌های ملایم‌تر رصد کردن را در نظر بگیرند تا این امر باعث تشویق کارکنان به استفاده از این ابزارها شود. بسیاری از کارکنان چنانچه گمان کنند که شرکت به این وسیله می‌تواند به اطلاعات شخصی آنها دست یابد یا اینکه از این داده‌ها علیه آنها استفاده کند، ممکن است به ردیابی شدن آنچه انجام می‌دهند بی‌میل شوند. شرکت‌ها باید تاکید کنند که این نرم‌افزارها عموما با فاکتورهای کنترلی زیادی در مورد حریم خصوصی افراد طراحی شده‌اند.

کارکنان می‌توانند اطلاعات شخصی خود را از این برنامه‌ها منفک کنند یا پروسه رصد کردن را در مواردی متوقف کنند تا حریم خصوصی آنها مصون بماند. همچنین امکان مشخص کردن لیستی از سایت‌هایی که مایل نیستند رصد شود وجود دارد و می‌توان سایت‌های عمومی دیگر را نیز برچسب‌گذاری کرد. آنچه باید بدانند این است که این یک حرکت داوطلبانه برای بالا بردن سطح بازده کار خودشان است و به آنها در انجام امور شغلی کمک خواهد کرد.



تمرکز افکار


رصد کلیک‌ها و بررسی کلیدهای استفاده شده یک چیز است، اما مساله دیگر این است که این ابزار مرحله عمیقتری نیز برای ارزیابی عملکرد دارد و باعث می‌شود که کارمندان عملکرد ذهنی خود را نیز رصد کنند و البته در صورت امکان آن را بهبود ببخشند.

این ابزارها به شیوه‌های متنوعی عرضه شده‌اند. به عنوان مثال برنامه لیوموسیتی Lumosity از آزمایشگاه شرکت لوموسیک سیستم آنلاینی را فراهم کرده است که کارمندان در اوقات بیکاری می‌توانند بازی‌های آن را انجام دهند. این شرکت مدعی است که این بازی‌ها در بهبود سطح حافظه، سرعت تفکر، میزان تمرکز و توانایی حل مساله به کاربران خود کمک می‌کند

در این بازی‌ها شما ممکن است با دسته‌ای از کلمات مواجه شوید که براساس قاعده‌ای که باید از آن پیروی کنند، مرتب شوند. یا دو معادله پیش روی شما قرار می‌گیرد که باید تشخیص دهید کدام بزرگ‌تر یا کوچک‌تر یا هم‌ارز دیگری است. این نرم‌افزار با پیشرفت سطح شما در بازی‌ها مراحل بالاتر و سخت‌تری را برایتان در نظر می‌گیرد.

در هر صورت این بازی‌ها با بازی‌هایی که ممکن است خودتان در محیط کارتان انجام بدهید (مانند بازی مین‌یاب یا دیگر بازی‌های ویندوز) چندان تفاوتی ندارد! تفاوت و ويژگي آنها در ارزیابی عملکرد است. این بازی‌ها امتیازهایی را در مورد عملکرد شما ارائه می‌دهد و اجازه می‌دهد که شما تغییرات و بهبود توان ذهنی خود را در طول زمان بسنجید.

 به این ترتیب شما خواهید دانست که در کار خود بهتر شده‌اید یا پس‌رفت داشته‌اید. شما همچنین می‌توانید انتخاب کنید که چه مهارتی را می‌خواهید در خودتان تقویت کنید. به عنوان مثال اگر شما در به یاد آوردن چیزها مشکل دارید می‌توانید از بازی‌های ارتقاي حافظه بهره بگیرید؛ بنابراین در حالی که فقط به نظر می‌رسد که با یک بازی روبه‌رو هستید می‌توانید عملکردهای ذهنی خود را بهبود ببخشید و برای شغل خود موثرتر و کارآتر ظاهر شوید.

یکی دیگر از این ابزارها ادعا می‌کند که می‌تواند دسته‌ای از مشکلات حافظه‌اي در افراد را که ممکن است در اثر بالا رفتن سن بروز کرده باشد حل کند. فراموش کردن ایده‌ها یا مفاهیم مربوط به آنها که فکر شما را به خود مشغول کرده است از این دسته است یا ضعف در تصمیم‌گیری درباره اینکه کدام یک در اولویت قرار دارند و پرداختن به آن بهتر خواهد بود.

در این روش که نگاشت شناختی نامیده می‌شود نرم‌افزارهایی که از فن‌آوری‌های هوشمند بهره می‌گیرند به کار گرفته می‌شوند. هنگامی که شما ایده‌ای مربوط به کار خود به ذهنتان می‌رسد، آن را در نرم‌افزار مربوطه روی دسک‌تاپ خود یا هر وسیله دیگر همراه مانند موبایل تایپ می‌کنید. شما این ایده را با سایر ایده‌ها یا موارد مشابه به آن مرتبط می‌کنید و این کار تنها با کلیک کردن روی طرحی که نرم‌افزار پیش روی شما قرار می‌دهد انجام می‌پذیرد.

به این ترتیب دسته‌ای از مفاهیم مرتبط مانند صورت‌های فلکی روی صفحه نمایش شما به وجود می‌آید. فرض کنیم کار شما مربوط به طراحی محصولاتی برای یک شرکت لوازم خانگی است. و شما ایده جدیدی از یک اسفنج را دنبال می‌کنید. شما ممکن است روی مجموعه‌ای از محصولات و طرح‌های مربوط به نظافت آشپزخانه کلیک کنید که تقریبا انواع اسفنج‌ها در بر گرفته است. بعد از آن شما روی نوع خاص و محدودتری از آن اسفنج‌ها تمرکز و جست‌وجو می‌کنید. شما همچنین قادر خواهید بود که لینک‌هایی از وب‌سایت‌ها، تصاویر و یادداشت‌های دیگر را به این جست‌وجوها که به صورت خودکار برایتان دسته‌بندی شده‌اند، ضمیمه کنید.

کارکنان بايد خود را ارزیابی کنند
 

پس از آن اگر لازم باشد تا شما ایده‌هایی را در فضایی خاص مطرح کنید، شما چند واژه مورد جست‌وجو را تایپ می‌کنید و نهایتا دسته‌ای از ایده‌ها و اطلاعات مرتبط با موضوع را به دست خواهید آورد. به این ترتیب شما نه تنها یک رکورد تاریخی در مورد مجموعه افکار خود را ثبت می‌کنید؛ بلکه به نوعی یک نگاه جهت‌مند و دقیق در زمینه مورد نظر خود به وجود آورده‌اید.

با توجه به آنچه در مورد ردیابی حجم کار گفته شد، کارفرمایان باید کارکنان خود را به استفاده از این سیستم‌ها تشویق کنند و البته اجازه دهند که در تجربه کردن این فناوری آزاد باشند. شرکت‌ها می‌توانند در راستای پیشبرد این نرم‌افزارها موثرتر و فعال‌تر باشند و آن را به سیستم‌های نظارتی قدیمی ترجیح دهند. مدیران می‌توانند این سیستم‌ها را برای کارمندان تاثیرگذارتر خود تهیه کنند تا از طریق آنها اشتیاق عمومی را برای استفاده از آن در میان کارمندانشان برانگیزند. اگر شرکت‌های تولید‌کننده این نرم‌افزارها محصولات خود را تضمین كرده‌اند، مدیران می‌توانند حتی در قبال خرید این نرم‌افزارها از تولیدکنندگان آن ضمانتنامه بخواهند.



جنبه‌های جسمی


در حال حاضر فضایی برای مدیران به وجود آمده است که می‌تواند در تشویق کارکنان به ارزیابی خود موثر باشد. شرکت‌های مشاور در برنامه‌ریزی سلامت شغلی تشکیل شده‌اند. بیش از دو سوم از شرکت‌های سراسر دنیا این برنامه‌های سلامتی را اجرا می‌کنند و در آینده ابزارهای خودارزیابی شغلی به سرعت در میان شرکت‌ها فراگیر خواهد شد.

معمولا شرکت ثالثی وجود دارد که برنامه‌های ارزیابی شغلی را ارائه می‌دهد و به صورتی که قابلیت انطباق با پایگاه داده‌های خارجی از طریق گوشی‌های هوشمند یا کامپیوترهای محل کار را داشته باشد، این سیستم را مدیریت می‌کند. به این ترتیب کارکنان خواهند توانست اطلاعات مربوط به خود را با توجه به گزینه‌های اختیاری برای بهبود و ارتقاي سلامت شغلی خود، پردازش کنند و روند بهینه‌سازی را اعمال کنند.

به عنوان مثال، شما ممکن است از دستگاهی شبیه یک دستبند استفاده کنید که میزان خواب و کیفیت آن را در مورد شما می‌سنجد. سپس با استفاده از داده‌هایی که این ابزار ثبت می‌کند و تجزیه و تحلیل آنها به این آگاهی برسید که ایجاد چه تفاوتی در خوابتان می‌تواند به بهبود کار شما کمک کند. آیا اگر یک کارشناس فروش هستید در روزهایی که خوابتان بهتر بوده است فروش بیشتری هم داشته‌اید یا خیر؟ یا با صرف چند لحظه استراحت پیش از پذیرایی از یک مشتری در یک جلسه مهم نتایج کاری بهتری داشته‌اید یا نه؟

یکی دیگر از روش‌های ارزیابی شغلی این است که روند عملکرد فعالیت‌های بدنی خود را بسنجید. برخی از این تجهیزات سنجش سلامت به بررسی فاکتورهای جسمی مانند ضربان قلب و کنترل نبض شما اختصاص دارند. به عنوان مثال، شما می‌‌توانید داده‌های این دستگاه‌ها را روی مانیتورهای آنها رصد کنید که چه شرایطی باعث افزایش استرس و به تبع آن کاهش بازده شما می‌شود. به این وسیله می‌توان علاوه بر شناسایی این عوامل، این برنامه‌ها راه‌هایی را متناسب با شرایط شما برای کاهش اضطراب پیشنهاد می‌دهند. به عنوان مثال تکنیک‌های تنفس برای کمک به کنترل ضربان قلب در یک سخنرانی بزرگ.

رصد کردن این حجم اطلاعات شخصی ممکن است به نوعی موجب نگرانی کارکنان شود. جای تعجب نیست اگر که برخی از این اطلاعات را بشود توسط کارفرما یا شخص ثالثی مورد سوء استفاده قرار داد؛ بنابراین مدیران باید این اطمینان را بدهند که کارکنان آنها این قدرت را دارند که اطلاعات خود را حفاظت کنند و به صورت طبقه‌بندی شده در آورند تا از این داده‌ها محافظت شود.

 




ارسال توسط reza
بردار و ببر...!

راه اندازی بازاری با کالاهای رایگان!

 
ابتکار یک موسسه محلی در بریتانیا باعث شده است که بار دیگر نشانه های رونق در اقتصاد محلی دیده شود. این موسسه کالاها را به صورت رایگان در اختیار مردم قرار می دهد.
 

 

کسب و کار: ابتکار یک موسسه محلی در بریتانیا باعث شده است که بار دیگر نشانه های رونق در اقتصاد محلی دیده شود. این موسسه کالاها را به صورت رایگان در اختیار مردم قرار می دهد. بی بی سی از این فروشگاه گزارشی تهیه کرده است. یک روانشناس در این خصوص می گوید: «فروشگاهی که کالاها را به صورت رایگان بفروشد، می تواند به رشد اقتصاد محلی کمک کند.»

فروشگاه «بردار و ببر» در بازار ورسکهام به همت گروه اقتصاد آزاد ورسکهام برپا شده است. حامیان این گروه برخی از کالاهای دست دوم را به این بازار داده اند تا مشتریان از میان آنها دست به انتخاب بزنند.

راه اندازی بازاری با کالاهای رایگان
 
دکتر کاریت هاروی، استاد روانشناسی  مشتری در دانشگاه کلیندر ورسکهام، می گوید که این بازارهای رایگان می توانند باعث شوند که مشتریان در جای دیگری پول های بیشتری پرداخت کنند. این بازار از ماه نوامبر راه اندازی شده است و برگزارکنندگان می گویند به حدی در این کار موفق بوده اند که امید دارند دومین بازار اینچنینی را نیز به زودی راه اندازی کنند. همه کالاها را مردم از طریق شورای محلی اهدا کرده اند. اگر کسی بخواد در مقابل این کالاها پولی بپردازد، این پول به پروژه های اجتماعی تعلق می گیرد.

فروشگاه هر کالایی را قبول می کند؛ مگر کالاهای تیز و برنده. جاکوبسن، یکی از فروشندگان این فروشگاه می گوید: «مردم می پرسند این چقدر قیمت دارد؟ و ما می گوییم رایگان است. آنها می گویند: منظورتان چیست که رایگان است؟ فکر می کنند که این یک تله است و نمی توانند منظور ما را بفهمند. بعد از اینکه متوجه می شوند ماجرا چیست، می خندند و اغلب می پرسند که آیا ما یک موسسه خیریه هستیم یا نه؟ ما همیشه می گوییم: این که پول بدهید یا ندهید، به میل خودتان بستگی دارد.»

مسئولان این فروشگاه می گویند که تقریبا هر روز از مردم اجناسی دریافت می کنند و بازار هر روز دوباره پر می شود. کالاها از لباس دسته دوم تا ویدئو، موزیک، کاست و حتی مبل را شامل می شود. یک برقکار هم در کنار داوطلبان کار می کند تا مطمئن شود که کالاهای الکتریکی درست کار می کنند.

راه اندازی بازاری با کالاهای رایگان
 
این پروژه همچنین در کاهش میزان زباله های ایجاد شده در طبیعت بسیار مؤثر بوده است. البته این پروژه کم و کاستی هایی هم داشته است؛ مثلا اینکه سایر فروشندگان و غرفه های به طور حتم از این اقدام متضرر خواهند شد؛ اما پیش بینی ها نشان می دهد که در بلندمدت این غرفه ها هم به اهداف خود می رسند. دکتر هاروی می گوید که اعطای یک کالا به مشتریان به صورت رایگان باعث می شود اقتصاد محلی رشد کند: «اگر شما چیزی را به دست بیاورید که برای شما غیرقابل انتظار است، این در اعتماد به نفس شما نقش و تاثیری مثبت خواهد داشت.»

به طور کلی گفته می شود که انسان های شاد میل بیشتری به خرید دارند. از جانب دیگر نیز این کار باعث شده است که میزان خرید در مجاورت این بازار بیشتر شود. یک جواهر فروش همسایه این بازار می گوید: این فروشگاه خیلی در میزان فروش مغازه اش تاثیر داشته است؛ چون باعث شده مردم بیشتری برای خرید به راسته مغازه های ما بیایند.
 




تاريخ : سه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:کالا , کالاهای رایگان , فروش , بازار , فروشگاه,
ارسال توسط reza

راه های انجام کارهایی که دوست ندارید!

 
انجام برخی کارها برای همه ما دشوار است. به طور مثال، وقتی کاری در دست انجام داریم، نمی توانیم روی مطالعه کتاب موردعلاقه خود تمرکز کنیم. برای اینکه برای انجام کارهای ساده خود در زندگی انگیزه کافی داشته باشید، می توانید از سه راهکار زیر کمک بگیرید.
 

 

برترین ها: انجام برخی کارها برای همه ما دشوار است. به طور مثال، وقتی کاری در دست انجام داریم، نمی توانیم روی مطالعه کتاب موردعلاقه خود تمرکز کنیم. گویا چیزی از درون ما را مجبور می کند تا اول آن کار را انجام دهیم سپس به کتاب خوانی مشغول شویم. گاهی هم بیشتر از اینکه کارهای خود را انجام دهیم، استرس انجام آنها را داریم و در آخر هم کاری از پیش نمی بریم. فقط خود را نگران و کارهایمان را بیشتر کرده ایم.

برای اینکه برای انجام کارهای ساده خود در زندگی انگیزه کافی داشته باشید، می توانید از سه راهکار زیر کمک بگیرید.

3 راه برای تمرکز روی انجام کارها
 

1.    باور کنید از عهده انجام کارها بر می آیید

شاید این مساله بسیار آسان به نظر برسد اما واقعیت این گونه نیست. با ایمان داشتن به خو و مسایل پیش رو، همه چیز تغییر خواهد کرد.

بیشتر مواقع عدم تصمیم گیری درست دلیل موفق نبودن تلاش ها است. به قول مایکل مونتین: «کسی که از رنج می ترسد، در واقع از ترس هایش رنج می برد.»

به جای ترسیدن از اینکه چه پیش می آید، با این کارها به خود امید موفقیت بدهید:

•    با همسالان خود که برای آنها ارزش و احترام قائل هستید در مورد برنامه هایتان صحبت و مشورت کنید.

•    برای رسیدن به اهداف خود راه های احتمالی و مناسب را پیدا و مشخص کنید.

•    مراحلی که باید در مسیر خود طی کنید را تصور و پیش بینی کنید.

با احساس اعتماد به نفس بسیار بهتر می توانید در زمینه های مختلف تصمیم گیری کنید. با اعتماد داشتن به خود همه مسایل بسیار بهتر پیش خواهند رفت.



2.    استرس و نگرانی را از خود دور کنید

تمام کردن کارها مثل این است که با چتر نجات در اطراف قدم بزنید. چزا این کار را انجام می دهید؟ کلنجار رفتن با احساس خستگی در زندگی و کشیدن بار کارهای ناتمام، راهی برای رسیدن به شادکامی و خوشبختی نیست. البته این کار در زندگی لازم است. اما به جای به تعویق انداختن کارها، آنها را در همان لحظه انجام دهید تا استرس های ناشی از انجام آن کارها را از بین ببرید.

3 راه برای تمرکز روی انجام کارها
 

•    ببینید کدام بخش از زندگی به شما استرس بیشتری وارد می کند.

•    کارهای لازم برای از بین بردن موارد استرس زا را با سرعت هرچه تمام انجام دهید.

مسلما استرس شما به این سرعت از بین نمی روند اما با دانستن راهکارهای لازم برای دفع اضطراب ها می توانید دردهای زندگی را کمتر کنید. فهرستی از کارهای لازم را بنویسید و نفس عمیق بکشید و به جنگ اضطراب های زندگی بروید. زندگی جایی برای غصه خوردن و نگران بودن ندارد.



3.    حذف مراحل غیرضروری

چند بار برایتان پیش آمده است ایمیلی را بارها خوانده اید و پاسخ دادن به آن را به زمان دیگری انداخته اید؟ می دانید چقدر زمان را برای دوباره خوانی آن ایمیل  صرف می کنید در حالیکه می توانید با یک بار خواندن و پاسخ دادن کار را تمام کنید؟

بیشتر مردم همیشه از اینکه وقت خود را برای معوقه کردن کارهایشان بیهوده هدر داده اند، ناراحت هستند. اما باید بدانید راهکار مناسبی برای انجام کارهای پیش پا افتاده در کمترین زمان وجود دارد. برای این منظور باید کارها را در همان لحظه انجام دهید تا هم وقت بیشتر داشته باشید و هم کمتر خسته شوید.

•    با شستن ظرف ها بلافاصله پس از صرف غذا، زمان شستن آنها را کاهش داده اید زیرا مجبور به سابیدن آنها در روز آینده نیستید.

•    با قرار دادن وسایل و لباس ها در جای خود دیگر لازم نیست کوهی از آنها را که در گوشه ای از خانه جمع شده است، جمع کنید.

•    کارهای مهم خود را در ابتدای روز انجام دهید تا در بقیه روز نگران انجام آنها نباشید.

 




ارسال توسط reza

موبایل؛ دشمن شماره یک فروش!

 
در سوپرمارکت های سراسر جهان، رفتاری خاص میان مشتریان مشترک است: زمانی که فروشنده مشغول حساب کردن قیمت اجناس فروخته شده است، مشتری به جای اینکه به سراغ آدامس ها یا مجلات آنجا برود، موبایل خود را از جیب بیرون می آورد و کارهای دیجیتالی اش را انجام می دهد!
 

 

کسب و کار: به نظر می رسد در سوپرمارکت های سراسر جهان، رفتاری خاص میان مشتریان مشترک است: زمانی که فروشنده مشغول حساب کردن قیمت اجناس فروخته شده است، مشتری به جای اینکه به سراغ آدامس ها یا مجلات آنجا برود، موبایل خود را از جیب بیرون می آورد و کارهای دیجیتالی اش را انجام می دهد. مدیران اجرایی مجلات آمریکایی این کار را «کوری موبایلی» نام گذاری کرده اند و می گویند این روند باعث می شود که صنعت نشریات آسیب ببینند.

روز پنجشنبه هفته گذشته آمارهای منتشر شده نشان داد که کاهشی جدی در فروش تکی مجلات آمریکایی در روزنامه فروشی ها و درب خروجی فروشگاه ها رخ داده است. این آمار با توجه به علائق دیجیتالی مردم و کاهش فضاهای فروش مجلات به نظر می رسد همچنان رو به کاهش داشته باشد.

یک موسسه پژوهشی اعلام کرده است که فروش تکی مجلات آمریکایی از 10 تا 26 درصد در سال 2012 نسبت به سال قبل از آن کمتر شده است؛ این کاهش فروش در مورد مجلات مخصوص زنان، مد و شایعات هنرمندان که در راهروی خروجی داروخانه یا فروشگاه ها قرار داشته اند، بیشتر مشهود بوده است.

مسئولان مجله کاسوموپولیتن که در میان مجلات آمریکا بیشترین رقم فروش تکی را به خود اختصاص داده است، می گویند: میزان فروش تکی این مجله با 18 درصد کاهش به یک و دو دهم میلیون نسخه در نیمه دوم سال 2012 رسیده است.

موبایل؛ دشمن شماره یک تکفروشی!
 

مجلات «پیپل»، «این تاچ ویکی» و چند مجله دیگر هم با کاهش دو رقمی فروش تکی مواجه شده اند.

نکته این است: «مردمی که یک دقیقه می ایستند، نگاهی به ایمیل یا خبرها می اندازند و خیلی سخت است که به آدامس یا مجله نگاه کنند»؛ دیوید کاری، رئیس هیرست مگزین که کاسوموپولیتین و 19 مجله دیگر را منتشر می کند؛ می گوید: «فروشگاه هایی که این محصولاترا در درب خروجی قرار می دهند، به دلیل بی توجهی مخاطبان، توفیق چندانی در فروش آنها به دست نمی آورند.» آدامس هم همین وضعیت را دارد.

برخی ناشران تصمیم گرفته اند که با این اقدام برخورد کنند. آنها می خواهند کارهایشان را با استفاده از ابزارهای دیجیتال جذابتر کنند و نشریات را در جاهای مختلف فروشگاه قرار دهند. کاسوموپولیتن یک بارکد دیجیتال روی شماره سپتامبرش گذاشته تا مشتریان را هر روز سورپرایز کند.

 این نشریه همچنین در نظر دارد با کوکاکولای رژیمی قرارداد ببندد تا نشریه با قرار گرفتن در کنار این محصولات کوکاکولا، مورد توجه مخاطبان قرار گیرد. نشریه دیگری به نام موندلیزه می خواهد با تبلیغات روی موبایل، توجه خریداران را به خود جلب کند.

مطالعات نشان داده است که بازارها در خرید مردم تاثیرگذارند. فروش تکی نشانگر سلامت صنعت نشریه و مجله است، چرا که تقاضای واقعی مردم را نشان می دهد. نباید از حق گذشت که صنعت دیجیتال نیز بر مجلات تاثیرگذار بوده است. در نیمه دوم سال 2012، دو برابر نیمه اول آن مجلات دیجیتالی فروخته شده است و این یعنی کاهش خریداران نسخه چاپی، اما باز هم 8 میلیون نسخه دیجیتال فروخته شده، تنها دو درصد از تیراژ مجلات است.

تیراژی که در نیمه دوم سال گذشته سه درصد هم کم شده است. در همین اثنا، اداره پست آمریکا نیز به خدمات پست درجه یکش خاتمه داد و این مساله برای صنعت مجلات آمریکا مزید بر علت شده است.

 




تاريخ : دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:مشتری , موبایل , فروشنده , فروش,
ارسال توسط reza

استفاده های درست و سالم از پول

 
استفاده درست و سالم از پول یکی از مهم ترین مهارت های انسان در زندگی است. با این حال بیشتر ما در رابطه با این مهارت مهم زندگی آموزش چندانی ندیده ایم یا اصلا هیچ آموزشی ندیده ایم.
 

 

مجله موفقیت: استفاده درست و سالم از پول یکی از مهم ترین مهارت های انسان در زندگی است. استفاده سالم از پول می تواند تفاوت بین زندگی خوب و سالم و زندگی پر از کشمکش و تقلا را ایجاد کند.

 با این حال بیشتر ما در رابطه با این مهارت مهم زندگی آموزش چندانی ندیده ایم یا اصلا هیچ آموزشی ندیده ایم. حقیقت این است که همه ما به پول احتیاج داریم. همه ما دلمان می خواهد بیشتر پول داشته باشیم اما پول بیشتر همیشه چاره کار نیست. استفاده بهتر از پول، چاره ماست.

امروزه کسب پول سریع و زیاد، هدف بسیاری از آدم ها شده. پول حلّال مشکلات است، شعار خیلی ها شده است. با وجودی که سطح زندگی و درآمد بسیاری از مردم جهان در 50 سال گذشته بهتر و بهتر شده. اما انگار مشکلات مالی تمام نشده، انگار هیچ مقدار پولی کافی نیست. انگار هر چه بیشتر پول درمی آوریم، احساس شادی و نشاط و رضایت خاطر از زندگی کمتر می شود.

انگار هر چه بیشتر می دویم، کمتر می رسیم. انگار هر چه وسایل بیشتر و جدیدتری می خریم، زودتر دلمان را می زند و باز انگار چیزی در زندگیمان کم است. درست است، چیزی کم است اما آن چیز، پول نیست، آن چیز اشیا و وسایل بیشتر و جدیدتر نیست. آن چیز رضایت خاطر عمیقی است که از زندگی سالم می آید و یکی از مشخصه های اصلی زندگی سالم، سلامت مالی است. سلامت مالی را هم رفتارهای مالی ما تعیین می کند.

استفاده های درست و سالم از پول!
 

1- آگاهی از رفتارهای مالی مان

همه ما نگرش ها و رفتارهای معینی در رابطه با پول داریم. اینها همان نگرش ها و رفتارهایی هستند که در خانواده مان یاد گرفتیم و بعد در محیط و جامعه ای که در آن بزرگ شدیم، تقویت شد. وقتی ما از طرز نگرش و رفتارمان آگاه شویم می توانیم مشکل را واضح تر ببینیم و در جهت رفع آن کاری بکنیم.

رفتارهایی که مدام تکرار می شود به صورت الگویی اعتیادآمیز درمی آید. همه ما معتادان به مواد مخدر را شخصا یا از طریق فیلم ها دیده ایم و درباره شان خوانده ایم و تا حدی با طرز رفتارشان آشنا هستیم اما اینکه الگوهای رفتاری خودمان هم می تواند به صورت اعتیاد دربیاید، برایمان چندان آشنا نیست. البته ما معتاد به تلویزیون، اینترنت، شیرینی و ... را هم شنیده ایم اما معتاد به پول یعنی چه؟ انگار این خیلی جدید است.

اما اصلا جدید نیست. اصطلاحش شاید اما الگوی رفتاری اش یعنی «اعتیاد به پول» الگوی دیرینه ای است که درست به اندازه همه اعتیادهای دیگر خانمان برانداز است و ترک آن برای زندگی سالم و موفق ضروری است.



2- آیا معتاد به پول هستید؟


برای تشخیص اعتیاد به پول، چند پرسش کوتاه و سرراست از خودمان می تواند کمک کند. به پرسش های زیر جواب دهید. چنانچه چهارخصیصه از این خصایص را از خودتان نشان دهید به احتمال قوی معتاد به پول هستید و لازم است کاری جهت ایجاد الگوی رفتاری سالم پولی بکنید.



3- تشخیص الگوها برای تغییر آنها


اگر تلفن بعضی ها را جواب نمی دهید مبادا که طلبشان را از شما بخواهند یا وقتی از دور کسی را در خیابان دیدید راهتان را کج می کنید، یا روزنامه یا کیفتان را جلوی صورت تان می گیرد تا مبادا شما را ببیند و پولش را از شما بخواهد، معتاد به پولید. اگر هر ماه در حال مساعده گرفتن، یا قرض گرفتن از همکاران یا رییس تان هستید و حقوقتان را خیلی زودتر از زمان دریافت حقوق بعدی خرج می کنید، معتاد به پولید.

اگر چیزهای غیرضروری می خرید و بعد آنها را ته کمد می اندازید یا چیزی می خرید و از شوهرتان یا زنتان یا پدر و مادرتان پنهان می کنید، معتاد به پولید. اگر برای مهمانی بزرگی که می دهید پول قرض می کنید یا بیشتر از وسع خود برای ظاهرتان خرج می کنید، از الگوی پولی سالم پیروی نمی کنید. اگر تسلیم خواسته های بی معنی همسر یا فرزندتان می شوید تا چیزی که استطاعتش را ندارید هر طور شده برایشان بخرید، اگر دلتان نمی آید یک پیراهن نو برای خودتان بخرید یا سال ها از وسایل کهنه یا شکسته استفاده می کنید و می ترسید برای آسایش و رفاه تان پول خرج کنید از الگوی سالم پولی پیروی نمی کنید.

استفاده های درست و سالم از پول!
 

خب اینطور که به نظر می رسد همه ما به نحوی یکی، دو الگوی ناسالم پولی داریم. عجیب هم نیست. جامعه مصرف گرای امروزی با تمام تبلیغاتش مدام به ما القا می کند که فقط اگر پول بیشتر داشته باشیم، همه چیز رو به راه می شود یا فقط اگر این یا آن چیز را داشته باشیم، همه چیز رو به راه می شود یا فقط اگر این یا آن چیز را داشته باشیم، همه چیز درست می شود. به ما تلقین می شودکه هر چیزی را «همین الان» داشته باشیم.

خریدهای قسطی و اعتباری قرار است ما را «همین الان» مرفه کند. پول قرار است ما را شادتر و خوشبخت تر کند. پول قرار است نگرانی و اضطرابمان را کم کند. پول قرار است به ما احساس امنیت ببخشد. پول قرار است ما را موفق تر و با نشاط تر کند. پول قرار است نگرانی و اضطرابمان را کم کند. پول قرار است به ما احساس امنیت ببخشد. پول قرار است ما را موفق تر و با نشاط تر کند. پول اکسیر اسرارآمیزی است که قرار است در یک چشم به هم زدن هر مشکلی را حل کند. پول قرار است کمبود محبت مان را جبران کند.

ما با پول خرج کردن سعی می کنیم احساس امنیت، ارزش و خوشبختی کنیم. ما برای رسیدن به آرامش، ریخت و پاش می کنیم. پول خرج می کنیم تا دیگران دوستمان داشته باشند و خودمان هم خودمان را دوست داشته باشیم. ما هر طور که در کودکی در خانواده مان بزرگ شده باشیم، در بزرگسالی همان نمایش را در زندگی پولی مان اجرا می کنیم.



4- معتادان به پول


1- خلق و خویشان به شدت با میزان پولشان تغییر می کند.

2- در اثر موفقیت یا شکست مالی «رفتارهای اعتیادآمیز» دیگر را نیز از خود نشان می دهند.

3- اغلب اوقات درباره پول بحث می کنند.

4- چیزهایی می خرند و پنهان می کنند.

5- بحث درباره وضعیت واقعی مالی شان را مشکل می بینند.

6- اغلب اوقات نگران پول هستند.

7- چیرهایی می خرند که استطاعتش را ندارند.

8- درباره میزان پولی که درمی آورند دروغ می گویند.

9- اغلب اوقات پیش از گرفتن حقوقشان، قرض میگیرند.

10- قرارداد دریافت خدماتی را می بندند که پول پرداختش را ندارند.

11- درخواست مزد برای کارشان را دشوار می بینند.

12- خواستگارشان را به علت وضعیت مالی اش انتخاب یا رد می کنند.

13- اغلب اوقات با اخطار مالی مواجه می شوند یا در معرض خطر قطع خدمات اولیه ای چون برق، گاز، غذا، بیمه، تخلیه خانه و ... قرار دارند.

14- اغلب اوقات ثروتمندند اما باز نگران پولند.

15- از وام دهندگانشان سوء استفاده می کنند.

16- از دیدن کسانی که به آنها بدهی دارند اجتناب می کنند.

17- از تراز کردن حساب و کتاب هایشان اجتناب می کنند.

18- قبض هایی را که باید بپردازند در کشوی کمد، تلنبار می کنند یا دور می اندازند.

19- به علت مشکلحات مالی یا دغدغه شان در مورد پول، زندگی محدودی دارند.

20- وقتی درباره پول حرف می زنند غمگین یا خشمگین می شوند.

21- وقتی نمی توانند تعهدات مالی شان را انجام دهند، انتظار دارند با آنها مثل یک آدم خاص رفتار شود.

22- از خانواده هایی می آیند که مشکل مالی دارند یا دست کم یکی از خواهر و برادرهایشان مشکل مالی دارد.

استفاده های درست و سالم از پول!


5- میراث واقعی خانوادگی شما در رابطه با پول چیست؟

بسیاری از فتارهای پولی ما از بزرگ شدن در خانواده ای می آید که الگوی رفتاری ناسالمی در رابطه با پول داشته، چه ثروتمند بوده باشد چه فقیر یا خانواده ای متوسط.

به گذشته برگردید و ببینید برخورد والدینتان با پول چطور بوده؟ آیا آنها پول کافی داشتند؟ آیا مدام سر پول جر و بحث می کردند؟ آیا فکر می کنید پدر و مادرتان چیزی از پول سردرنمی آورند؟ آیا آنها سعی می کردند، محبت و احترام شما را بخرند؟

شما هم ممکن است همان نگرش های والدینتان را نسبت به پول داشته باشید و همان اعمال را تکرار کنید یا ممکن است نگرش ها و اعمال شما به صورت واکنشی باشد و درست نقطه مقابل رفتار والدینتان را در پیش بگیرید. همه می دانند که والدین خسیس ممکن است بچه های ولخرج بزرگ کنند و والدین ولخرج ممکن است بچه های خسیس بزرگ کنند.

انواع رفتارها در خانواده ها را می توان در رابطه با پول مشاهده کرد. بعضی خانواده ها از پول برای کسب احترام استفاده می کنند، بعضی خانواده ها پول را «چرک کف دست» می دانند و بی پولی یا خرج نکردن را فضیلت به شمار می آورند. بعضی خانواده ها از پول برای جلب محبت استافده می کنند، اینها همان هایی هستند که به جای توجه و محبت حقیقی به بچه، مدام برایش هدیه می خرند. همین بچه ها وقتی بزرگ شدند بیشتر درآمدشان را برای جلب محبت دیگران خرج می کنند و مدام هدیه می خرند. بعضی خانواده ها هیچ وقت برای پولشان اولویت بندی قایل نبوده و همین راهکار را هم به بچه هایشان یاد داده اند. آنها هرگز به بچه هایشان نگفتند که خودش مهم است نه لباسش یا مارک کفشش. این بچه ها وقتی بزرگ شدند تمام پولشان را صرف ظاهر خود می کنند نه چیزهایی که واقعا برای پیشرفت زندگیشان مهم است.

در بعضی خانواده ها بچه ها از روزی که چشم باز کردند، شاهد دعوای پدر و مادر بر سر پول بوده اند. این بچه ها یاد می گیرند پول مهم تر از زندگی خانوادگی شاد و سعادتمند است. آنها پیش از اینکه بزرگ شوند در رابطه با پول احساس گناه می کنند و بعدها که بزرگ شدند و سر کار رفتند از احقاق حقوق خود احساس ترس می کنند. در بعضی خانواده ها هم هرگز درباره پول صحبت نمی شود و با پول مثل موضوعی شرم آور برخورد می شود که باید مخفی اش کرد. بچه هایی که در این خانواده ها بزرگ می شوند در بزرگسالی مدام با نگرانی های مالی مواجهند. آنها مطلقا از مسائل مالی سردرنمی آورند و از حساب و کتاب کردن می ترسند و بهای سنگین این «ندانم کاری» را نیز با ورشکستگی مالی یا شغلی یا عاطفی می پردازند.

اینها تها چند نمونه از «میراث» والدین در رابطه با رفتارهای پولی است. با پاسخ به پرسش های زیر می توانید وضوح بیشتری در این زمینه به دست آورید:

1- آیا خانواده شما معتقد بودند که ثروتمندان هر چه را بخواهند از این راه ها به دست می آورند: با فشار آوردن به کسی؟ با کلک زدن به کسی؟ چون خانواده شان پول داشتند؟ چون خوش شانس هستند؟ چون پول ها را دزدیده اند؟ چون از نظر اخلاقی فاسدند؟

2- آیا خانواده تان معتقد بودند که پول ریشه تمام بلایاست؟

3- آیا خانواده تان احساس می کردند فقرا از نظر اخلاقی برتر هستند؟

4- آیا خانواده تان از فقرا متنفرند؟

5- آیا تا به حال رابطه ای را با امنیت مالی معامله کرده اید؟

استفاده های درست و سالم از پول!
 

6- آیا والدینتان نتوانستندابزارهای مفید مدیریت پول را به شما یاد بدهند؟

7- آیا والدینتان سر پول دعوا و کتک کاری می کردند؟

8- آیا بحث درباره پول در خانواده شما ممنوع بود؟

9- آیا موضوع پول یک راز خانوادگی بود؟

اگر به دوتا از این پرسش ها پاسخ مثبت داده اید، احتمالا در خانواده ای با الگوی پولی ناسالم بزرگ شده اید. چنانچه به چهار تا از این پرسش ها پاسخ مثبت داده اید قطعا باید برای کسب الگوی پولی سالم تلاش کرده و روی رفتارتان کار کنید.

این کار دشواری نیست، فقط یادگیری مدیریت پول مثل یادگیری زبان یا موسیقی یا هر چیز دیگر نیز مستلزم آگاهی، انضباط و تمرین است. تشخیص مشکل، نصف راه حل است.

خبر خوب این است که راه حل در دسترس است. نیازی به غصه خوردن یا شرمنده بودن به خاطر مشکلات مالی مان نیست. بله، ما مشکلات مالی داریم اما ما با مشکلات مالی مان یکی نیستیم.
وقتی از ته دل بخواهیم رفتار جدید و سالمی در رابطه با پول در پیش بگیریم می توانیم موفق شویم. کلید تغییر رفتار حقیقی ما در رابطه با پول، اراده و عزم جزم برای استفاده از ابزارهای مدیریت پول است.

در قست بعدی می آموزیم که چگونه به هوشیاری مالی برسیم و از الگوهای پولی مان آگاه می شویم؟

 




ارسال توسط reza
قسمت دوم

14 کتاب واجب برای مدیریت! (2)

 
ادبیات، رمان، داستان، شعر، تاریخ تا چه اندازه در پرورش مدیران و رهبران کسب و کار تاثیر دارد؟ دانشگاه هاروارد از سال‌ها پیش به این پرسش پاسخ داده است و دانشجویان مدیریت و کسب و کار الزاما باید این دروس را بگذرانند.
 
ماهنامه توسعه مهندسی بازار: ادبیات، رمان، داستان، شعر، تاریخ تا چه اندازه در پرورش مدیران و رهبران کسب و کار تاثیر دارد؟ دانشگاه هاروارد از سال‌ها پیش به این پرسش پاسخ داده است و دانشجویان مدیریت و کسب و کار الزاما باید این دروس را بگذرانند.

دلیل، آنچه مدیران می‌توانند در این کتاب‌ها بیاموزند حاصل دانش و تجربیاتی است که به احتمال در کمتر کتاب دانشگاهی و درسی می‌توان آموخت.

دانشگاه هاروارد اکنون در اقدامي تازه فهرستی از کتاب‌های فوق‌العاده را تهیه کرده که برای رهبران کسب و کار امروز و آینده مفید است. با تعدادی از این کتاب‌ها در ادامه آشنا می‌شوید و ادامه آنها را می‌توانید در شماره فردا و در همین ستون مطالعه کنید.

14 کتابی که خواندن‌شان برای مدیران امروز از نان شب واجب‌تر است (2)
 
1. شهریار(THE PRINCE)

شهریار، اثری از نیکولو ماکیاولی (1469-1527)، نویسنده و سیاستمدار ایتالیایی که بی‌گمان پرخواننده‌ترین و بحث‌انگیزترین، ستوده‌ترین و بدنام‌ترین اثر در ادبیات سیاسی همه زمان‌ها است.

2. صعود پول؛ تاریخ مالی جهان: نیال فرگوسن(The Ascent of Money:A Financial History of the World)


فرگوسن، تاریخ‌نگاری مسلط به مفاهیم بازاری است. بر همه رهبران امروز و آینده واجب است تا از محیط کسب و کار پیرامون خود شناخت کافی داشته باشند. فرگوسن در این کتاب حرف‌های تازه‌ای می‌زند؛ او از تولد ملت جدیدی پس از جنگ سرد سخن می‌گوید. او این ملت را چیمریکا (چین+آمریکا) نامیده و معتقد است این دو کشور بدون هم نمی‌توانند به حیات خود ادامه دهند.

3. معضل نوآوران؛ وقتی که فناوری نوین موجب شکست شرکت‌های بزرگ می‌شود: کلایتون ام.کریستنسن

اخیرا کریستنسن به انتخاب Thinkers50 به عنوان بزرگ‌ترین اندیشمند کسب‌وکار معرفی شده است. در این کتاب وی نشان می‌دهد که چگونه ممکن است شرکت‌هایی که بر ارائه محصولات سطح بالا به مشتریان سودآور خود تمرکز می‌کنند، به دلیل نوآوری‌های نامتعارف، رقبای جدیدشان (نوآورانی که مشتریان سطح پایین‌تر را هدف می‌گیرند که به دنبال محصولات ارزان‌ترند) از میدان به در می‌شوند.

4. هفت عادت مردمان موثر: استفان کاوی (The Seven Habits of Highly Effective People)

کتاب کاوی از جمله کتاب‌های خودیاری بسیار مفید است. هفت عادت معرفی شده به وسیله استفان کاوی، هم در رشد و بالندگی شخصی و هم شغلی بسیار اثرگذار خواهد بود. دکتر استفان کاوی به تازگی بدرود حیات گفت.

5. قدرت عادت: چارلز داهیگ(The Power of habit)

چارلز داهیگ در این کتاب با عنوان «قدرت عادت» به علمی اشاره می‌کند که در پس آن پرسش و چرایی درباره کارهای مختلف وجود دارد. در این کتاب وی تحقیقات علمی و اجتماعی را ترکیب کرده و می‌نویسد عادت با الگویی روانشناختی به نام «حلقه عادت» شروع می‌شود که سه فرآیند جداگانه دارد. ابتدا نشانه یا انگیزه وجود دارد که به مغز شما می‌گوید وارد مرحله اتوماتیک نسبت به رفتار خاص شود. بعد از آن، مرحله معمول یا روزمرگی است و مرحله سوم، پاداش است؛ چیزی که مغز شما دوست دارد به یادآوری آن کمک کند و حلقه عادت شکل می‌گیرد.

6. تنظیم قطب‌نما روی شمال حقیقی: رهبر ناب درون خود را کشف کنید: بیل جرج(True north: Discover your authentic Ieadership)

نسل آینده رهبران، بر اصالت تاکید و تمرکز دارند. بیل جرج از جمله پیش‌قراولان رویکرد رهبری ناب و اصیل است. این کتاب حاصل مصاحبه و گفت‌وگو با بیش از 100 رهبر کهنه‌کار و کارکشته است و جزوه علمی بسیار خوبی برای رهبران امروز و فردا می‌باشد.

7. سه‌شنبه‌ها با موری: میچ آلبوم(Thesdays with Morrie)

سه‌شنبه‌ها با موری از تاثیرگذارترین و پرفروش‌ترین کتاب‌های انتشارات نیویورک تایمز است که از اکتبر 1997 تاکنون همواره در صدر جدول پرفروش‌ترین کتاب‌های سال قرار داشته است.

اپراه وینفری، بر اساس این کتاب، فیلمی تلویزیونی تهیه کرد که از تلویزیون ایران نیز پخش شد. سه‌شنبه‌ها با موری، نوشته یک نویسنده آمریکایی به نام میچ آلبوم (Mitch Album) است داستان کتاب واقعی است و درباره ارتباط استادی به نام موری شوارتز (Morrie Schwartz) با شاگردش میچ آلبوم است.

موری محبوب همه دانشجوها است. سال‌ها بعد موری بیماری خطرناکی می‌گیرد، به طوری که دکتر می‌گوید کم‌کم فلج می‌شود و در مدت دو سال نیز خواهد مرد. وی غصه‌دار نمی‌شود بلکه سعی می‌کند در این زمان با خوبی زندگی کند. میچ آلبوم تصمیم می‌گیرد که روزهای سه‌شنبه نزد استاد خود برود و هر بار در باب موضوعی با یکدیگر سخن گویند.

«وقتی مردن را می‌آموزی، زندگی کردن را یاد می‌گیری... تنها راه معنی دادن به زندگی این است که خودت را وقف دوست داشتن دیگران بکنی... مرگ زندگی را به پایان می‌رساند نه یک رابطه را... بعضی وقت‌ها آدم نمی‌تواند به چشم‌هایش اعتمادکند. باید به احساساتش اعتماد کند؛ اگر می‌خواهی دیگران به تو اعتماد داشته باشند، باید تو هم به آنها اعتماد داشته باشی. حتی در تاریکی مطلق. حتی وقتی داری می‌‌افتی... بسیاری از چیزها کشف شده است به جز چگونه زیستن.»

اینها تنها گوشه‌ای از درس گفتارهای زیبای این کتاب است که می‌تواند هدایت‌گر رهبران جوان باشد.
 




تاريخ : دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:کتاب , مدیران , مدیریت , کسب و کار,
ارسال توسط reza

راز موفقیت در ضمیر ناخودآگاه!

 
افرادی که اغلب اوقات می توانند تصمیمات درستی اتخاذ کنند یا ایده های منحصربه فردی دارند، بیشتر مواقع – آگاهانه یا ناخودآگاه – طرز فکر متفاوت و بدون محدودیت دارند. آنها اصولا به احساسات درونی ضمیر ناخودآگاه خود پاسخ مثبت می دهند.بینش درونی می تواند شما را در رسیدن به اهداف، تصمیم گیری درست، خلق ایده های جدید و یافتن پاسخ های ذهنی کمک شایانی کند.
 

 

برترین ها: در وجود همه افرادی که ذهن هوشیار و درک کننده دارند یک شریک مخفی وجود دارد که تقریبا برای همه مسایل زندگی، پاسخی در آستین دارد. این شریک مخفی را با نام ضمیر ناخودآگاه و بینش درونی می شناسیم.

راهکار برای مشکلات، الهام برای خلاقیت و ایده های ناب برای تغییر سبک زندگی که بینش هر فردی ارائه می دهد، از ناخودآگاه او در ترکیب یا تعادل با تمرکز و آرامش به دست می آیند. همه نویسنده ها، هنرپیشه ها، موسیقی دان ها و همه افراد موفق، ایده ها و خلاقیت ها خود را فقط از تمرین و آموزش های منطقی و آکادمیک به دست نیاورده اند، بلکه موفقیت آنها در نتیجه ترکیب این موارد با احساسات درونی و بصیرت ذاتی به دست آمده است.

 به طور مثال، ایده ای به ذهنشان رسیده و گفته اند: «بله! همین است.» جایی که افراد به احساسات و صداهای درونی خود پاسخ مثبت می دهند و پاسخ های خود را از درون قلب و ذهنشان پیدا می کنند، مملو از احساسات و هیجانات مثبت در مورد حق به جانب بودن و «من کشف کرده ام»هاست. این نوع احساسات، توهم واهی یا کوته بینی نیستند، بلکه احساسات غیرقابل وصف از درک پاسخ درست و یافتن راهکار مناسب هستند. 

کشف و بهره بردن از ضمیر ناخودآگاه
 

ما افرادی را دیده یا در مورد آنها شنیده ایم که همیشه در مسیر درست که برای آنها نفع دارد، قرار دارند. شاید در این مساله شانس هم بی تاثیر نباشد اما همیشه هم شانس نیست که آنها را به موفقیت سوق می دهد. چیزی که باعث موفقیت دایمی این افراد می شود – آگاهانه یا ناخودآگاه – قابلیت گوش کردن به احساسات درونی و قوه ذهنیشان است که باعث می شود بهترین تصمیم را برای اینکه چه کاری را در چه زمانی انجام دهند، اتخاذ کنند.

عبارت هایی همچون «طرز فکرهای تخیلی» یا «متفاوت فکر کردن» تلاش های زبانی برای انتقال ارزش و اهمیت فراست درونی برای تصمیم گیری و پیدا کردن ایده های ناب هستند. افرادی که اغلب اوقات می توانند تصمیمات درستی اتخاذ کنند یا ایده های منحصربه فردی دارند، بیشتر مواقع – آگاهانه یا ناخودآگاه – طرز فکر متفاوت و بدون محدودیت دارند. آنها اصولا به احساسات درونی  ضمیر ناخودآگاه خود پاسخ مثبت می دهند.

بینش درونی می تواند شما را در رسیدن به اهداف، تصمیم گیری درست، خلق ایده های جدید و یافتن پاسخ های ذهنی کمک شایانی کند.

چگونه به بینش حقیقی دست بیابیم؟

نخستین قدم، باور کردن و پذیرفتن این است که شما درون خود شریک عاقل و قدرتمندی دارید – ذهن ناخودآگاه شما – که می تواند راه درست برای اتمام کارها و رسیدن به اهداف را به شما نشان بدهد و اطلاعات و علم لازم برای شکل دادن به ایده ها را به شما می دهد. سعی کنید به طور متوازن و مداوم خود را برای پذیرفتن قدرت ضمیر ناخودآگاه آماده کنید و از تفکرات فلسفی و منطقی بگذرید و بیشتر به سمت درک احساسی و قبول آن پیش بروید. وقتی به این مرحله از هیجان و انگیزه رسیدید، با درک ضمیر خود، احتمالات و پتانسیل های واقعی زندگی خود را ستایش کنید.

کشف و بهره بردن از ضمیر ناخودآگاه
 

سپس، به طور واضح در ذهن خود به این فکر کنید به دنبال چه چیزی هستید، چه اطلاعات یا بینشی نیاز دارید تا با کمک ضمیر درونی خود به اهداف خود دست پیدا کنید. با تمرکز فکری روی این مساله، ضمیر ناخودآگاه شما آغاز به کار می کند و شما نیز می توانید در این مسیر به او کمک کنید. چگونه؟ بیش از 20 مرتبه – مثلا هنگام خواب – با خود تکرار کنید: «ضمیرناخودآگاه من راه درست را به من نشان خواهد داد ... » یا «اکنون ضمیر ناخودآگاه من راهکار درستی به من می دهد.»

سپس به خود آرامش بدهید و اجازه دهید تا راهکارهای مناسب در ذهن شما نقش ببندند.



مراحل تمرینی

شما نیز باید با به دست آوردن اطلاعات بیشتر در مورد مشکل، سوال یا موضوع پیش آمده به ضمیر خود کمک کنید تا بهترین پاسخ را بیابد. سعی کنید تا حد امکان بیشترین اطلاعات را در مورد موضوع موردنظر پیدا کنید و نگران یافتن راهکار یا پاسخ هم نباشید. کاری که در این مرحله انجام می دهید، جذب اطلاعات ذهنی بیشتر است که جنبه های مختلف آن موضوع به طور جالبی شروع به بازی در مقابل یکدیگر می کنند.

 در حالت آگاهی ممکن است به احساسات پیچیده خاتمه بدهید اما ضمیر ناخودآگاه شروع به یافتن پاسخ ها و راهکارها می کند و خیلی زود آن را به ذهن شما می فرستد.

پس از صرف زمان برای این کارها، اجازه دهید تا اطلاعات به دست آمده در ذهن شما بنشینند. به هیچ عنوان، برای یافتن پاسخ های فوری عجله یا هیجان نداشته باشید. فقط خاطرجمع باشید ضمیر ناخودآگاه شما در وقت مشخص خود پاسخ و راهکار درست را به شما ارائه خواهد داد.

این حالت زمانی به دست می آید که شما کاملا آرام هستید و به مشکل یا سوال خود فکر نمی کنید. در این حالت به طور ناگهانی فکری به ذهنتان خطور می کند و پاسخ سوال های خود را می یابید. منطق و قدرت درونیتان به شما کمک می کند تا راهکارهای مناسب که دنبال آنها بودید را پیدا کنید.

کشف و بهره بردن از ضمیر ناخودآگاه

 



روند کار

بهترین راه برای نائل شدن به چنین هوشیاری 1) باور کردن نیروهای درونی و رسیدن به ادراک احساسی 2) تلاش برای جذب اطلاعات بیشتر در مورد سوال یا مشکل 3) تکرار جملات الهام بخش به طور شبانه یا روزانه است.

هنگامی که مثلا به دنبال یافتن شریک عشقی، مزایا و معایب یک کار یا هدف از زندگی و مسایل ساده تر زندگی هستید، به طور ناخودآگاه پاسخ خود را می دانید، فقط مساله این است که آن را بیدار و کشف کنید. این کار با تمرین به دست می آید.

 




ارسال توسط reza

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد